چرخه یا چرخه ای که از نظر ریشه شناسی نیز از زبان عربی آمده است که به معنی تکرار کلمه معادل است که به معنی همان است. در اندونزیایی نیز می توان این کلمه را به عنوان یک کلمه به معنی چرخ وارد کرد. بله ، نظریه چرخش ، یا نظریه دایره ها یا چرخه ها ، یا چرخه ها ، یا چرخ ها.
اولین بار وقتی زندگی نامه صوفی جمال الدین رومی را خواندم متوجه شدم که چرخیدن محور زندگی است. مولانا نظریه خود را با آیین طریقت خود مبنی بر رسیدن به خدا از طریق چرخش نشان داد ، که امروزه ما آن را به عنوان سنت رقص صوفیان در اندونزی می شناسیم.
بعد هم وقتی به خانه گاس اسوین سر زدم ، یادم آمد. او به من گفت که همه چیز در جهان در واقع یک چرخه است و یک محور است ، این انرژی است که زندگی را تولید می کند. نمونه های کوچکی از پروتون ها و نوترون ها که در اتم ها به زمین ، ماه ، سیارات ، به کهکشان هایی می چرخند که حول محور و مرکز خود می چرخند ، چرخه پیوسته آب ، سپس روز و شب ، چرخه روزها ، حتی ماه ها تا سالها به تناوب و چرخش ادامه دهید. سپس مثالی از نمونه بزرگتر ، یعنی کعبه ، آورد که مرکز جهان است ، که هرگز مردم را از طواف دور نمی کند. طواف در اینجا انرژی تولید می کند و از آنجا که کعبه مرکز جهان است ، وقتی کسی در اطراف آن نیست / افرادی که آنجا طواف می کنند ، جهان نابود می شود. درست مانند چرخي كه موتور را حركت مي دهد يا چرخي كه آب را حركت مي دهد انرژي هاي گوناگوني توليد مي كند. او همچنین به این نتیجه رسید که ما می توانیم ابراهام را در اینجا بگیریم ، هرگز حرکت را متوقف نکنیم ، هرگز تلاش خود را متوقف نکنیم ، او یک مثال کوچک از عدم توقف برای یادگیری آورد. زیرا وقتی متوقف می شویم ، حرکت را متوقف می کنیم ، تلاش را متوقف می کنیم ، به این معنی است که ما فوراً می میریم. ما هرگز تبدیل نمی شویم ، در زندگی فقط در پایانه ها حرکت می کنیم و در ترمینال توقف می کنیم تا دوباره سفر را ادامه دهیم ، به عنوان مثال پس از اتمام دبیرستان می خواهیم به دانشگاه برویم یا ازدواج کنیم ، سپس خانواده داشته باشیم و غیره. اما این هدف اصلی نیست بلکه یک شبه است ، هنگامی که به آن مرحله می رسیم ، سعی می کنیم دوباره آن را بیابیم ، نه اینکه بودن را متوقف کنیم. زیرا در اصل ما هنگام مرگ متوقف می شویم.
زمانی که من به دنبال علوم شبانه روزی در مدارس اسلامی بودم ، آن نظریه را با دامنه وسیع تری پیدا کردم ، آن را با دوستم بحث کردم و به این نتیجه رسیدیم که چرخش نه تنها دایره ای نیست ، بلکه می تواند به شکل یک مربع ، مثلث باشد. ، یا هر چیزی که من آن را منحنی بسته می نامم که به نوبه خود نقطه بازگشت به حالت اولیه یا اولیه است ، و همچنان ادامه دارد. این بحث همچنین پرسش هایی را مطرح کرد. چرا خدا قانون چرخش را یک قانون طبیعی در این جهان قرار داده است؟
بار دیگر ، از کتابی که از دیدگاه اسلام خوانده بودم ، پاسخ یافتم که چرخش و حرکت بی پایان خدا به عنوان نشانه ای از این که عشق او هرگز متوقف نمی شود ، رویدادهایی که همچنان نشان می دهد هنوز حیات وجود دارد و یادآوری می کند. ما همه چیز را به او باز می گردانیم ، به محور اولیه ای که ایجاد شده است باز می گردیم ، بنابراین در اسلام وقتی یکی از مسلمانان می میرد ، کلمه اینا لیلاهی و اینا ایلایی راجیون را می شناسیم.
نورچولیس مدجد در کتاب دیگری که خوانده ام نیز این نظریه را با توضیحی وسیع تر اما در مورد دیگری ذکر کرده است. این مربوط به تفاوت هایی است که روی زمین وجود دارد یا من آن را کثرت می نامم. نکته این است که طبیعی است که در این زمین تفاوت های مختلفی وجود دارد ، اما اساساً ما از یک نفر خلق شده ایم ، یا با یک مثال ساده تر ، توسط یک خالق خلق شده ایم.
در اینجا من نیز سعی می کنم نظریه چرخش را به تمدن و زندگی مرتبط کنم. اینکه معلوم می شود در علم تاریخی نظریه چرخه ها ، چرخ ها و چرخه های چرخش امری مطلق است. بر اساس نظریه ابن خلدون ، زندگی بشر یا سایر موجودات زنده مرحله ای از رشد ، توسعه ، پیروزی ، پژمردگی ، مرگ ، سپس افزایش دوباره و غیره را تجربه خواهند کرد. به همین ترتیب ، تمدن ، از کجا و کدام ملت شکوه یا افول را تجربه خواهد کرد. و حتی در چرخ زندگی ، ممکن است با این جمله که مردم همیشه در بالا نیستند ، روزی در پایین قرار بگیرند بسیار آشنا باشیم. از آنجا که خداوند عادل است ، با رحمان و قانون طبیعی (سنت الله) هر کسی در جهان این فرصت را دارد که موفق شود. این فقط ما انسان ها هستیم که خود را به عنوان فردی معرفی می کنیم که با عدم تمایل به تلاش و حرکت مشخص می شود یا فردی که با موفقیت مشخص می شود که هرگز حرکت و تلاش را متوقف نمی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر